بهشت زیر قدم هایش زندگینامه و خاطرات خانم شهربانو سادات حسن خانی مادر شهیدان محمد و حسین دهلوی است
یکی از اتقافات و ویژگی های خاصی که باعث شد تا این کتاب نوشته شود ارتباط عجیب این مادر شهید با فرزندان شهیدش می باشد مخصوصا محمد که هنوز مفقودالاثر استو
بخشی از کتاب
یادم هست در بدترین شرایط،همه اهل خانه به نماز خودشان مراقبت میکردند،
توی سرمای زمستان که همه جا را برف گرفته و یخ زده بود، به سختی وضو میگرفتیم ونمازمان ترک نمیشد،
خیلیها مثل ما بودند با مشکلات دست و پنجه نرم میکردند،
اما خدا را شکر میکردند،
نمازشان هیچوقت ترک نمیشد
یک روز مادرم گفت: اتاق رو تمیز کن مهمان داریم.
گفتم: ما که کسی رو نداریم، کی میخواد به ما سر بزنه؟
گفت: فامیلهای اون خانم که فوت کرده اومدن اینجا، میخوان بیان به این بچه سر بزنن
چند دقیقه بعد سه تا خانم وارد اتاق ما شدند
سلام و احوالپرسی و تشکر و …
معلوم بود خانمهای باشخصیتی هستند
هم باحجاب بودند، هم وضع مالی خوبی داشتند.
فاطمه خانم،که بزرگ آنها بود همینطور به من خیره شد!
وقتی هم که فهمید ما سادات هستیم بیشتر از قبل ما را تحویل گرفت!
به مادرم گفت: ما میخوایم بیایم خواستگاری، این دخترت رو برای پسرم میخوام!
بعد رو کرد به یکی از خانمهایی که همراهش بودند و با اشاره گفت:
انگشترت رو بده،
او هم سریع انگشتر را درآورد و فاطمه خانم انگشتر را دست من کرد!
وقتی که رفتند مادرم کلی با من صحبت کرد، گفت: این خانوده رو میشناسم، اینها آدمهای خوبی هستند، سر به راه و خدا شناساند، اهل لقمه حلال هستند
پسرشان هم معمار است، آدم خوب و درستی است، تو هم باید یه روزی ازدواج کنی، نمیتونی تا آخر پیش من بمونی.
ضرورت درج نظر درباره این کتاب
هنوز دیدگاهی وجود ندارد