“با مرام”زندگی شهید «احمد بیابانی»
هر روز از کنار کوچه هایی که با نام شهدا مزین شده است می گذریم، بی خبر از روایت های ناب بسیاری از این نام ها
“بامرام”زندگی شهید «احمد بیابانی» یکی از همان روایت ها است
زندگی شهید «احمد بیابانی» یکی از همان روایت های ناب است که بسیاری از معادلات ذهنی ما از شهدا را بر هم می زند
جوانی پر شر و شور و دعوایی، بزن بهادر و لات محله که یک جایی از مسیر پر فراز و نشیب زندگی اش چنان با مسیر انقلاب
گره می خورد و مرید امام خمینی (ره) می شود که خیلی ها لقب «حر انقلاب» را به او می دهند
از نزاع های خیابانی و دعواهای طایفه ای دست می شوید و دل می دهد به دل مبارزان انقلابی و گوش جان می سپرد
به توصیه های امام خمینی(ره)این دلبستگی آنقدر به عمق جانش می نشیند که با آغاز جنگ مصمم تر از قبل در مسیر
عشق قدم بر می دارد و شنیدنی ترین قصه شهدا را رقم می زند تا بماند یادگار برای نسل های بعد
دوم آذر ۱۳۳۳، در شهرستان ری به دنیا آمد. پدرش گل محمد، کارگری میکرد و مادرش شهربانو نام داشت. تا پایان
دوره ابتدایی،درس خواند،راننده کامیون بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و دوم اردیبهشت ۱۳۶۱
با سمت راننده در سرپلذهاب،توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید
پیکر وی را در بهشتزهرای شهرستان تهران به خاک سپردند،این شهید شخصیتی همانند شهید شاهرخ ضرغام داشت
او یکی از اون داش مشتی هایش بود،از آن لوطی هایی که امروز خیلی کمتر از آنها می بینیم
هر کس اگر مورد ظلم و ستمی واقع می شد از احمد کمک می خواست
خلاصه یک محل بود و یک احمد
هنوز دیدگاهی وجود ندارد