” رمان یادت باشد ” روایتی کاملا عشاقانه از چهار سال زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی مرادی که از پنجره نگاه همسر بزرگوارشان روایت شده است.
این کتاب توسط محمد رسول ملاحسنی به رشته تحریر درآمده است.
کتابی که در ۱۰ فصل فراز و فرود یک زندگی عاشقانه را از روز نخست خواستگاری تا روزهای بعد از شهادت به تصویر می کشد.
کتاب یادت باشد با روایتی ساده لب را میخنداند و چشم را گریان میکند تا همه یادمان باشد که این اشک ها و لبخندها و این آرامش امروز را مدیون رشادت شهدای مدافع حرم و صبر زینبی همسرانشان هستیم.
یادت باشد در ابتدای چاپ با استقبال بی سابقه مواجه شد، به صورتی که چاپ اول آن دو روزه به پایان رسید!
در بخشی از کتاب یادت باشد میخوانید:
بخشی از کتاب
سر سفره که نشست گفت:
« آخرین صبحونه رو با من نمی خوری؟! »
با بغض گفتم : « چرا این طور می گی؟ مگه اولین باره میری ماموریت؟! »
گفت: « کاش می شد صدات رو ضبط می کردم با خودم می بردم که دلم کمتر تنگت بشه »
گفتم: « قرار گذاشتیم هرجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست می مونم منو بی خبر نذار »
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم.
لحظه آخر به حمید گفتم:
« حمید تو رو به همون حضرت زینب سلام الله علیها هر کجا تونستی تماس بگیر »
گفت: « جور باشه حتما بهت زنگ می زنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون از خجالت آب می شم »
به حمید گفتم: « پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت باشه! من منظورت رو می فهمم.
از پیشنهادم خوشش آمده بود، پله ها را که پایین می رفت برایم دست تکان می داد و با همان صدای دلنشینش چند باری بلند بلند گفت: « یادت باشه! یادت باشه!»
لبخندی زدم و گفتم : « یادم هست! یادم هست! »
هنوز دیدگاهی وجود ندارد