کوچ لبخند، شرح زندگی و بیان خاطراتی از شهید «علی قمی کردی» است، کتاب حاضر، مشتمل بر بیان سرگذشت شهید «علی قمی کردی» از شهدای کردستان؛ و بازنویسی خاطراتی از وی است که توسط خانواده، دوستان، و هم رزمان وی روایت شده اند.
عناوین برخی مندرجات کتاب، عبارتند از:
- قمی در قاف
- ما با خمینی هستیم
- اولین جراحت
- ضریح دست امام
- شیر کردستان
- مداح اهل بیت(ع)
- ارتفاعات اشنوزنگ
- معلم اخلاق
- دیار مظلومان
- قمی به دیدار خدا رفت
بریدهای از کتاب:
در بریدهای از مقدمه کتاب میخوانیم:
بخشی از کتابعلی قمی کردی برای من یعنی یک لبخند تمامعیار که در قاب زندگیام جا گرفته است. لبخند بر سختیها و مصائب!
علی قمی یعنی: ملایمت، خوشرویی، اقتدار حماسه، شوریدگی، شعف، حجب، حیا، جاذبه و همهی این خوبیها را از پدری آموخته است که خودش در این میدانها الگوست
علی جعفرخواه روایت می کند:
وقتی برای پاک سازی مهاباد به روستایی رسیدیم، متأسفانه لو رفتیم، قمی به من گفت تا با آر.پی.جی ساختمان را بزنم امّا من نتوانستم. قمی آر.پی.جی را گرفت و دقیق زد وسط پنجره و ساختمان دوتا شد؛ دیگر تیری سوی ما شلیک نشد.
مسئول سیاسی حزب دموکرات که به اسارت آنها درآمد می گفت:
قاسملو وقتی متوجه حضور علی قمی در میدان شد با ترس گفت:
مقاومت فایده ای نداره، کاوه و قمی مقابلمان هستند.
حمید عسگری روایت می کند: دیدم ساعت دو بامداد، یک آقای خوش قد و قامت با کت و شلوار کنار جاده منتظر ایستاده است، مرد هیچ عجله ای برای رفتن نداشت نه ماشینش خراب شده بود و نه کمک می خواست، به ما اجازه داد تا از ماشینش بنزین بگیریم
هنوز دیدگاهی وجود ندارد